فرستادگان الهی (نبوت عامه)

فهرست مطالب

ادله فرستادن پیامبران

حکمت خداوند

  • ادله فرستادن پیامبران
  •  حکمت خداوند

         هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ قَالَ: سَأَلَ الزِّنْدِیقُ الَّذِی أَتَی أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ مِنْ أَیْنَ أَثْبَتَّ أَنْبِیَاءَ وَ رُسُلًا قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّا لَمَّا أَثْبَتْنَا أَنَ لَنَا خَالِقاً صَانِعاً مُتَعَالِیاً عَنَّا وَ عَنْ جَمِیعِ مَا خَلَقَ وَ کَانَ ذَلِکَ الصَّانِعُ حَکِیماً لَمْ یَجُزْ أَنْ یُشَاهِدَهُ خَلْقُهُ وَ لَا یُلَامِسُوهُ وَ لَا یُبَاشِرَهُمْ وَ لَا یُبَاشِرُوهُ وَ یُحَاجَّهُمْ وَ یُحَاجُّوهُ فَثَبَتَ أَنَّ لَهُ سُفَرَاءَ فِی خَلْقِهِ یَدُلُّونَهُمْ عَلَی مَصَالِحِهِمْ وَ مَنَافِعِهِمْ وَ مَا بِهِ بَقَاؤُهُمْ وَ فِی تَرْکِهِ فَنَاؤُهُمْ فَثَبَتَ الْآمِرُونَ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْحَکِیمِ الْعَلِیمِ فِی خَلْقِهِ وَ ثَبَتَ عِنْدَ ذَلِکَ أنه (أَنَ) لَهُ مُعَبِّرِینَ وَ هُمُ الْأَنْبِیَاءُ وَ صَفْوَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ حُکَمَاءَ مُؤَدَّبِینَ بِالْحِکْمَهِ مَبْعُوثِینَ بِهَا غَیْرَ مُشَارِکِینَ لِلنَّاسِ فِی أَحْوَالِهِمْ عَلَی مُشَارَکَتِهِمْ لَهُمْ فِی الْخَلْقِ وَ التَّرْکِیبِ مُؤَیَّدِینَ مِنْ عِنْدِ الْحَکِیمِ الْعَلِیمِ بِالْحِکْمَهِ وَ الدَّلَائِلِ وَ الْبَرَاهِینِ وَ الشَّوَاهِدِ مِنْ إِحْیَاءِ الْمَوْتَی وَ إِبْرَاءِ الْأَکْمَهِ وَ الْأَبْرَصِ فَلَا تَخْلُو أَرْضُ اللَّهِ مِنْ حُجَّهٍ یَکُونُ مَعَهُ عِلْمٌ یَدُلُّ عَلَی صِدْقِ مَقَالِ الرَّسُولِ وَ وُجُوبِ عَدَالَتِهِ
هشام بن حکم نقل می‌کند که زندیقی نزد امام صادق علیه السلام آمد و گفت: چگونه انبیا و رسل را اثبات می‌کنی؟ ایشان فرمود: اگر به ما ثابت شود که خالق و آفریننده ای داریم که نسبت به ما و هر آن چه آفریده است برتری دارد و آن خالق حکیمی است که مخلوقاتش نمی توانند او را مشاهده و لمس کنند و هیچ کدام نمی توانند با دیگری معاشرت داشته و با یکدیگر به مناظره بنشینند در این صورت ثابت می‌شود که خداوند از میان خلق خود سفیرانی دارد که مردم را به مصالح و منافعشان راهنمایی می‌کنند. اگر به گفته هایشان عمل کنند ضامن بقای آنان خواهد بود و اگر راهنمایی هایشان را ترک کنند نابود می‌شوند. پس کسانی از میان بندگان هستند که در مورد خداوند حکیم به امر و نهی پرداخته و ثابت می‌شود که این‌ها اوامر الهی را برای مردم آورده و در حقیقت همان انبیا و برگزیدگان خداوند از میان مردم هستند. حکیمانی که با حکمت پرورده شده و با آن مبعوث می‌شوند. در ظاهر مانند دیگر مردم هستند اما در احوالات و اخلاق با آنان بسیار تفاوت دارند و حکمتشان از سوی خداوند حکیم علیم مورد تأیید است. سپس در هر دوره و زمانی آنچه پیامبران و انبیا از دلایل و براهین آوردند آن را ثابت کرد تا زمین خدا از حجت خالی نباشد. حجتی که با آن علمی است که بر صدق گفته اش و جواز عدالتش صدق می‌کند. – دلایل، براهین و شواهدی چون زنده کردن مردگان، شفای کور مادرزاد و بیماری پیسی نیز برای اثبات پیامبری آنان وجود دارد. زمین خدا هرگز خالی از این گونه حجت‌ها نیست و همیشه بر درستی گفته پیامبر و لزوم عدالت پیشه بودن وی دلالت می‌کند.
بحار الانوار ج ۱۱ ص ۳۰

اتمام حجت الهی

 اتمام حجت الهی
         ۱. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام … وَ انْبَعَثَ فِیهِمُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ- لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ لِیَعْقِلَ الْعِبَادُ عَنْ رَبِّهِمْ مَا جَهِلُوا وَ عَرَفُوهُ بِرُبُوبِیَّتِهِ بَعْدَ مَا أَنْکَرُوا وَ یُوَحِّدُوهُ بِالْإِلَهِیَّهِ بَعْدَ مَا أَضَدُّوهُ
امام صادق علیه السلام فرمود:
پیامبران را بشارت دهنده و بیم دهنده در میان آنان برانگیخت تا هر کس را که هلاک می‌شود از روی بیّنه – آگاهی – هلاک شود و هر کس حیات می‌یابد از آگاهی حیات یابد. تا بندگان در آنچه در مورد پروردگارشان نمی دانند تعقل کرده و او را پس از انکار با ربوبیتش بشناسند. و سپس از اینکه برایش شریک قائل شدند او را در الوهیت و خداوندی یگانه بدانند.
علل الشرائع: ۵۱ و بحار الانوار ج ۱۱ ص ۳۸
         ۲.عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ سَأَلَهُ رَجُلٌ فَقَالَ لِأَیِّ شَیْ ءٍ بَعَثَ اللَّهُ الْأَنْبِیَاءَ وَ الرُّسُلَ إِلَی النَّاسِ فَقَالَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّهٌ مِنْ بَعْدِ الرُّسُلِ وَ لِئَلَّا یَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِیرٍ وَ لا نَذِیرٍ وَ لِتَکُونَ حُجَّهُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَ لَا تَسْمَعُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ حِکَایَهً عَنْ خَزَنَهِ جَهَنَّمَ وَ احْتِجَاجِهِمْ عَلَی أَهْلِ النَّارِ بِالْأَنْبِیَاءِ وَ الرُّسُلِ- أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ قالُوا بَلی قَدْ جاءَنا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَیْ ءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلالٍ کَبِیرٍ
مردی از امام صادق علیه السلام سؤال کرد: خداوند برای چه پیامبران و انبیا را برای مردم فرستاد؟ ایشان پاسخ داد: تا بعد از آمدن پیامبران «مردم بهانه ای بر خداوند نداشته باشند» و نیز نگویند «بشارت دهنده و بیم دهنده ای برای ما نیامد» و برای این که پیامبران، حجت خدا بر مردم باشند. آیا نشنیده ای که خداوند عز و جل حکایتی از زبان نگهبانان جهنم و استدلال آنان برای جهنمیان در مورد پیامبران آورده و فرموده است: «آیا بیم دهنده ای برای شما فرستاده نشد گفتند آری بیم دهنده ای به سراغ ما آمد اما تکذیبش کردیم و گفتیم خداوند چیزی را نازل نکرده است و شما در گمراهی و جهلی بزرگ به سر می‌برید».
علل الشرایع: ۵۱ و بحار الانوار ج ۱۱ ص ۳۹

تفاوت رسول و نبی و اقسام وحی بر آنها

         تفاوت رسول و نبی و اقسام وحی بر آنها بیان علامه مجلسی و جمع روایات در فرق بین رسول و نبی إن من جاءه الملک ظاهرا و أمره بدعوه الخلق فهو الرسول و من لم یکن کذلک بل رأی فی النوم فهو النبی کسی که فرشته وحی در ظاهر بر او وارد شده و او را به دعوت مردم امر کند رسول است و اگر در خواب فرشته وحی ببیند نبی می‌باشد. بحار الانوار ج ۱۱ ص ۵۵ درجات انبیا نسبت به دریافت وحی الْأَنْبِیَاءُ وَ الْمُرْسَلُونَ عَلَی أَرْبَعِ طَبَقَاتٍ فَنَبِیٌّ مُنَبَّأٌ فِی نَفْسِهِ لَا یَعْدُو غَیْرَهَا وَ نَبِیٌّ یَرَی فِی النَّوْمِ وَ یَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لَا یُعَایِنُ فِی الْیَقَظَهِ وَ لَمْ یُبْعَثْ إِلَی أَحَدٍ وَ عَلَیْهِ إِمَامٌ مِثْلُ مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ عَلَی لُوطٍ وَ نَبِیٌّ یَرَی فِی مَنَامِهِ وَ یَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ یُعَایِنُ الْمَلَکَ وَ قَدْ أُرْسِلَ إِلَی طَائِفَهٍ قَلُّوا أَوْ کَثُرُوا کَمَا قَالَ اللَّهُ وَ أَرْسَلْناهُ إِلی مِائَهِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ قَالَ یَزِیدُونَ ثَلَاثِینَ أَلْفاً وَ نَبِیٌّ یَرَی فِی نَوْمِهِ وَ یَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ یُعَایِنُ فِی الْیَقَظَهِ وَ هُوَ إِمَامٌ مِثْلُ أُولِی الْعَزْمِ وَ قَدْ کَانَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام نَبِیّاً وَ لَیْسَ بِإِمَامٍ حَتَّی قَالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِأَنَّهُ یَکُونُ فِی وُلْدِهِ کُلِّهِمْ- قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ أَیْ مَنْ عَبَدَ صَنَماً أَوْ وَثَناً
از امام صادق و امام باقر علیهما السلام نقل شده است: انبیا و فرستاده شدگان چهار طبقه هستند:

         ۱. پیامبری که خبر غیبی به قلب او القا می‌شود و مسئولیت تبلیغ به دیگران را ندارد؛
         ۲. و پیامبری که در خواب می‌بیند و صدا را می‌شنود و در بیداری فرشته را نمی بیند و به سوی کسی فرستاده نشده و تحت نظر امامی دیگری است(در زمان پیامبر دیگری است و از او تبعیت می کند) ، مثل امامت ابراهیم بر لوط؛
         ۳. و پیامبری که در خواب می‌بیند و صدا را می‌شنود و در فرشته را مشاهده می‌کند و به سوی یک قومی فرستاده شده است، خواه آن قوم کم و یا زیاد باشند، همان گونه که خداوند متعال فرمود: «پس او را بر صد هزار نفر یا بیشتر فرو فرستادیم» و گفت: بیشتر یعنی۳۰ هزار نفر؛
         ۴. و پیامبری که در خوابش می‌بیند، صدا را می‌شنود، در عالم بیداری فرشته را می‌بیند و او پیشوا (امام) است مثل پیامبران اولوالعزم. ابراهیم علیه السلام نبی بود نه امام و خداوند در مورد وی فرموده: «و همانا من، تو را امام بر مردم قرار دادم* و ابراهیم گفت: از ذریه من» به اینکه رسالت در میان تمام فرزندان او باشد. «و گفت پیمان من به ستمکاران نمی رسد» یعنی کسی که بت بپرستد یا مشرک باشد.
بصائر الدرجات: ۱۰۸-۱۰۹ و بحار الانوار ج ۱۱ ص ۵۵
أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ سَادَهُ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ خَمْسَهٌ وَ هُمْ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ عَلَیْهِمْ دَارَتِ الرَّحَی نُوحٌ وَ إِبْرَاهِیمُ وَ مُوسَی وَ عِیسَی وَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: سروران پیامبران و رسولان پنج تن هستند، ایشان همان ُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ {پیامبرانِ نستوه} هستند که سنگ آسیا می‌باشند: نوح علیه السلام و ابراهیم و موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام و محمد صلی الله علیه و آله که درود خدا بر ایشان و بر همه پیامبران باد.
اصول الکافی ۱: ۱۷۵و بحار الانوار ۱۶ ص ۳۵۷
اقسام وحی به پیامبران
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: الْأَنْبِیَاءُ عَلَی خَمْسَهِ أَنْوَاعٍ مِنْهُمْ مَنْ یَسْمَعُ الصَّوْتَ مِثْلَ صَوْتِ السِّلْسِلَهِ فَیَعْلَمُ مَا عُنِیَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُنَبَّأُ فِی مَنَامِهِ مِثْلُ یُوسُفَ وَ إِبْرَاهِیمَ علیهما السلام وَ مِنْهُمْ مَنْ یُعَایِنُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُنْکَتُ فِی قَلْبِهِ وَ یُوقَرُ فِی أُذُنِهِ
از امام باقر علیه السلام نقل شده است: پیامبران پنج گروه بودند، بعضی از آن‌ها صداها را مانند صدای زنجیر می‌شنیده و مفهوم آن را می‌فهمیدند. برخی مانند یوسف و ابراهیم در خواب به آن‌ها خبر داده می‌شد. برخی چشم مشاهده داشتند و برخی دیگر به قلبشان الهام می‌شد و به گوششان کوبیده می‌شد.
بصائر الدرجات: ۱۰۷و بحار الانوار ج ۱۱ ص ۵۴

تعداد پیامبران

تعداد پیامبران
         برتری پیامبر و وصی ایشان بر سایر پیامبران و اوصیا
عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِائَهَ أَلْفِ نَبِیٍّ وَ أَرْبَعَهً وَ عِشْرِینَ أَلْفَ نَبِیٍّ أَنَا أَکْرَمُهُمْ عَلَی اللَّهِ وَ لَا فَخْرَ وَ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِائَهَ أَلْفِ وَصِیٍّ وَ أَرْبَعَهً وَ عِشْرِینَ أَلْفَ وَصِیٍّ فَعَلِیٌّ أَکْرَمُهُمْ عَلَی اللَّهِ وَ أَفْضَلُهُمْ.
امام رضا علیه السلام فرمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: خداوند عز و جل صد و بیست و چهار هزار پیامبر آفرید که نزد خداوند گرامی ترین آن‌ها هستم و البته فخری بر آن نیست. خداوند صد و بیست و چهار هزار وصی نیز آفرید که علی علیه السلام نزد وی گرامی ترین و بهترین آنان است.
بحار الانوار ج ۱۱ ص ۳۰
تعداد انبیاء بزرگ الهی و کتابهای آسمانی
عَنْ أَبِی ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ: قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَمِ النَّبِیُّونَ قَالَ مِائَهُ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَهٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ نَبِیٍّ قُلْتُ کَمِ الْمُرْسَلُونَ مِنْهُمْ قَالَ ثَلَاثُ مِائَهٍ وَ ثَلَاثَهَ عَشَرَ جَمّاً غَفِیراً قُلْتُ مَنْ کَانَ أَوَّلَ الْأَنْبِیَاءِ قَالَ آدَمُ قُلْتُ وَ کَانَ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ مُرْسَلًا قَالَ نَعَمْ خَلَقَهُ اللَّهُ بِیَدِهِ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا ذَرٍّ أَرْبَعَهٌ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ سُرْیَانِیُّونَ آدَمُ وَ شَیْثٌ وَ أَخْنُوخُ وَ هُوَ إِدْرِیسُ وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ خَطَّ بِالْقَلَمِ وَ نُوحٌ- وَ أَرْبَعَهٌ مِنَ الْعَرَبِ هُودٌ وَ صَالِحٌ وَ شُعَیْبٌ وَ نَبِیُّکَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وَ أَوَّلُ نَبِیٍّ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ مُوسَی وَ آخِرُهُمْ عِیسَی وَ سِتُّمِائَهِ نَبِیٍّ
از ابوذر رحمه الله نقل شده است: به پیامبر گفتم ای رسول خدا تعداد پیامبران چند نفر بوده است؟ فرمود: صد و بیست و چهار هزار پیامبر. پرسیدم: چند نفر از آنان از مرسلین بوده اند؟ فرمود: ۳۱۳ نفر جمّا غفیرا. گفتم: و چه کسی اولین انبیا بود؟ فرمود: آدم. گفتم: از انبیای مرسل بود؟ فرمود: بله و خداوند وی را با دست خودش آفرید و از روح خود در آن دمید. سپس فرمود: ای ابوذر چهار نفر از پیامبران یعنی آدم، شیث، اخنوخ و ادریس سریانی بودند. ادریس و نوح اولین پیامبرانی بودند که با قلم می‌نوشتند. چهار نفر از آنان نیز عرب هستند: هود، صالح، شعیب و پیامبرت محمد. موسی اولین پیامبر بنی اسرائیل و آخرینشان عیسی بود و ۶۰۰ پیامبر دیگر.
تعداد کتابهای آسمانی
عَنْ أَبِی ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ: قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی مِنْ کِتَابٍ قَالَ مِائَهَ کِتَابٍ وَ أَرْبَعَهَ کُتُبٍ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی عَلَی شَیْثٍ علیه السلام خَمْسِینَ صَحِیفَهً وَ عَلَی إِدْرِیسَ ثَلَاثِینَ صَحِیفَهً وَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ عِشْرِینَ صَحِیفَهً وَ أَنْزَلَ التَّوْرَاهَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ
از ابوذر رحمه الله نقل شده است: گفتم یا رسول الله خدا چند کتاب آسمانی نازل کرد؟ فرمود: ۱۰۴ کتاب. بر شیث ۵۰ صحیفه، بر ادریس ۳۰ صحیفه، بر ابراهیم ۲۰ صحیفه، و سپس تورات، انجیل، زبور و فرقان را نازل کرد.
بحار الانوار ج ۱۱ ص ۳۲ و معانی الاخبار: ۹۵. الخصال ۲: ۱۰۴
تعداد پیامبران و پیامبران اولو العزم و معنی اولو العزم و فضیلت زیازت سید الشهدا علیه السلام در نیمه شعبان
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام قَالا مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُصَافِحَهُ مِائَهُ أَلْفِ نَبِیٍّ وَ أَرْبَعَهٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ نَبِیٍّ فَلْیَزُرْ قَبْرَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام فِی النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ فَإِنَّ أَرْوَاحَ النَّبِیِّینَ علیهم السلام یَسْتَأْذِنُونَ اللَّهَ فِی زِیَارَتِهِ فَیُؤْذَنُ لَهُمْ مِنْهُمْ خَمْسَهٌ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ قُلْنَا مَنْ هُمْ قَالَ نُوحٌ وَ إِبْرَاهِیمُ وَ مُوسَی وَ عِیسَی وَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ قُلْنَا لَهُ مَا مَعْنَی أُولُو الْعَزْمِ قَالَ بُعِثُوا إِلَی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا جِنِّهَا وَ إِنْسِهَا
کامل الزیارات: از امام صادق علیه السلام از علی بن حسین علیه السلام نقل شده است:
هر کس می‌خواهد با ۱۲۴ هزار پیامبر دیدار داشته باشد، در نیمه شعبان قبر امام حسین علیه السلام را زیارت کند. در این روز ارواح پیامبران برای زیارت امام حسین علیه السلام از خداوند اجازه می‌گیرند و خداوند به آن‌ها اجازه می‌دهد. «پنج پیامبر اولو العزم» نیز در بین آن‌ها هستند. پرسیدیم این پیامبران اولو العزم چه کسانی هستند؟ فرمود: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد صلی الله علیهم. پرسیدیم: معنای اولو العزم چیست؟ فرمود: برای جن و انس، از شرق تا غرب زمین مبعوث شده اند.
کامل الزیاره: ۱۷۹-۱۸۰ / بحار الانوار ج ۱۱ ص ۳۳
پیامبران اولو العزم و تبعیت سایر انبیا از آنان و ختم نبوت با پیامبر اسلام
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: إِنَّمَا سُمِّیَ أُولُو الْعَزْمِ أُوْلِی الْعَزْمِ لِأَنَّهُمْ کَانُوا أَصْحَابَ الْعَزَائِمِ وَ الشَّرَائِعِ وَ ذَلِکَ أَنَّ کُلَّ نَبِیٍّ کَانَ بَعْدَ نُوحٍ علیه السلام کَانَ عَلَی شَرِیعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ وَ تَابِعاً لِکِتَابِهِ إِلَی زَمَنِ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ وَ کُلَّ نَبِیٍّ کَانَ فِی أَیَّامِ إِبْرَاهِیمَ وَ بَعْدَهُ کَانَ عَلَی شَرِیعَهِ إِبْرَاهِیمَ وَ مِنْهَاجِهِ وَ تَابِعاً لِکِتَابِهِ إِلَی زَمَنِ مُوسَی وَ کُلَّ نَبِیٍّ کَانَ فِی زَمَنِ مُوسَی وَ بَعْدَهُ کَانَ عَلَی شَرِیعَهِ مُوسَی وَ مِنْهَاجِهِ وَ تَابِعاً لِکِتَابِهِ إِلَی أَیَّامِ عِیسَی وَ کُلَّ نَبِیٍّ کَانَ فِی أَیَّامِ عِیسَی وَ بَعْدَهُ کَانَ عَلَی مِنْهَاجِ عِیسَی وَ شَرِیعَتِهِ وَ تَابِعاً لِکِتَابِهِ إِلَی زَمَنِ نَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَهَؤُلَاءِ الْخَمْسَهُ أُولُو الْعَزْمِ وَ هُمْ أَفْضَلُ الْأَنْبِیَاءِ وَ الرُّسُلِ علیه السلام وَ شَرِیعَهُ مُحَمَّدٍ لَا تُنْسَخُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ لَا نَبِیَّ بَعْدَهُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ فَمَنِ ادَّعَی بَعْدَهُ نُبُوَّهً أَوْ أَتَی بَعْدَ الْقُرْآنِ بِکِتَابٍ فَدَمُهُ مُبَاحٌ لِکُلِّ مَنْ سَمِعَ ذَلِکَ مِنْهُ
امام رضا علیه السلام فرمود: پیامبران اولو العزم را به این دلیل اولو العزم نامیده اند که دارای همت و عزم راسخ و شریعت هستند. هر پیامبری که بعد از نوح مبعوث شده است شریعت نوح را داشته و تابع کتاب و منش وی بوده است تا اینکه زمان ابراهیم خلیل الله فرا رسیده است. پیامبران بعد از ابراهیم نیز تا زمان موسی از شریعت وی و سپس تا زمان عیسی از شریعت موسی و تا زمان ظهور پیامبر ما محمد صلی الله علیه و آله و سلم از شریعت عیسی و کتابش تبعیت کرده اند. این پیامبران، اولو العزم و برترین انبیای الهی هستند و شریعت محمد تا روز قیامت هرگز منسوخ نخواهد شد و هیچ پیامبری بعد از او نیست؛ اگر کسی پس از او ادعای پیامبری کند یا اینکه پس از قرآن کتاب دیگری بیاورد خونش برای کسانی که ادعای او را شنیده اند مباح است.
عیون الاخبار: ۲۳۴-۲۳۵ و بحار الانوار ج ۱۱ ص ۳۵
چگونه پیامبری اولوالعزم شده است؟
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلی آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً قَالَ عَهِدَ إِلَیْهِ فِی مُحَمَّدٍ وَ الْأَئِمَّهِ مِنْ بَعْدِهِ فَتَرَکَ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ عَزْمٌ فِیهِمْ أَنَّهُمْ هَکَذَا وَ إِنَّمَا سُمِّیَ أُولُو الْعَزْمِ لِأَنَّهُمْ عُهِدَ إِلَیْهِمْ فِی مُحَمَّدٍ وَ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ بَعْدِهِ وَ الْمَهْدِیِّ وَ سِیرَتِهِ فَأَجْمَعَ عَزْمُهُمْ أَنَّ ذَلِکَ کَذَلِکَ وَ الْإِقْرَارُ بِهِ
امام باقرعلیه السلام در مورد این آیه فرمود: خداوند در مورد محمد و ائمه بعد از او از آدم عهد گرفت اما عزم آن را نداشت که آن‌ها را آن طور که هستند بپذیرد. دیگر پیامبران، اولو العزم نامیده شدند چرا که در مورد محمد و اوصیای بعد از او تا مهدی علیهم السلام و سیرت او از آنان عهد گرفت، پس عزم آنان را جمع کرد که قبول کنند آن‌ها همان گونه هستند و به آن‌ها اقرار کنند. -. علل الشرائع: ۵۲ و بحار ج ۱۱ ص ۳۶
چرا نام برخی انبیاء در قرآن آمده است؟
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: کَانَ مَا بَیْنَ نُوحٍ مِنَ الْأَتْقِیَاءِ مُسْتَخْفِینَ وَ لِذَلِکَ خَفِیَ ذِکْرُهُمْ فِی الْقُرْآنِ فَلَمْ یُسَمَّوْا کَمَا سُمِّیَ مَنِ اسْتَعْلَنَ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ وَ رُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ وَ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسی تَکْلِیماً یَعْنِی لَمْ أُسَمِّ الْمُسْتَخْفِینَ کَمَا سَمَّیْتُ الْمُسْتَعْلِنِینَ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ
از امام صادق علیه السلام نقل شده است: در زمان نوح علیه السلام برخی از پیامبران بودند که به طور پنهانی به رسالت مشغول بودند لذا نام آنان در قرآن نیامده و مانند دیگر پیامبرانی که به طور علنی به رسالت مشغول بوده اند برای آنان نامی ذکر نشده است. این مطلب در آیه «و پیامبرانی که داستان آنان را برای تو حکایت نکردیم و خداوند با موسی سخن گفت» یعنی خداوند برای پیامبران در خفا نامی مانند دیگر پیامبران در نظر نگرفت.
بحار الانوار ج ۱۱ ص۳۹
محل زندگی و رسالت بعضی از انبیا
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام:… وَ إِنَّ الْأَنْبِیَاءَ بُعِثُوا خَاصَّهً وَ عَامَّهً فَأَمَّا نُوحٌ فَإِنَّهُ أُرْسِلَ إِلَی مَنْ فِی الْأَرْضِ بِنُبُوَّهٍ عَامَّهٍ وَ رِسَالَهٍ عَامَّهٍ وَ أَمَّا هُودٌ فَإِنَّهُ أُرْسِلَ إِلَی عَادٍ بِنُبُوَّهٍ خَاصَّهٍ وَ أَمَّا صَالِحٌ فَإِنَّهُ أُرْسِلَ إِلَی ثَمُودَ قَرْیَهٍ وَاحِدَهٍ وَ هِیَ لَا تَکْمُلُ أَرْبَعِینَ بَیْتاً عَلَی سَاحِلِ الْبَحْرِ صَغِیرَهٍ وَ أَمَّا شُعَیْبٌ فَإِنَّهُ أُرْسِلَ إِلَی مَدْیَنَ وَ هِیَ لَا تَکْمُلُ أَرْبَعِینَ بَیْتاً وَ أَمَّا إِبْرَاهِیمُ نُبُوَّتُهُ بکونی ویا (بِکُوثَی رَبَّی) وَ هِیَ قَرْیَهٌ مِنْ قُرَی السَّوَادِ فِیهَا مَبْدَأُ أَوَّلِ أَمْرِهِ ثُمَّ هَاجَرَ مِنْهَا وَ لَیْسَتْ بِهِجْرَهِ قِتَالٍ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی- وَ قالَ إِنِّی مُهاجِرٌ إِلی رَبِّی فَکَانَتْ هِجْرَهُ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام بِغَیْرِ قِتَالٍ وَ أَمَّا إِسْحَاقُ فَکَانَتْ نُبُوَّتُهُ بَعْدَ إِبْرَاهِیمَ وَ أَمَّا یَعْقُوبُ فَکَانَتْ نُبُوَّتُهُ فِی أَرْضِ کَنْعَانَ- ثُمَّ هَبَطَ إِلَی أَرْضِ مِصْرَ فَتُوُفِّیَ فِیهَا ثُمَّ حُمِلَ بَعْدَ ذَلِکَ جَسَدُهُ حَتَّی دُفِنَ بِأَرْضِ کَنْعَانَ- وَ الرُّؤْیَا الَّتِی رَأَی یُوسُفُ الْأَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَهُ سَاجِدِینَ فَکَانَتْ نُبُوَّتُهُ فِی أَرْضِ مِصْرَ بَدْؤُهَا ثُمَّ کَانَتِ الْأَسْبَاطُ اثْنَیْ عَشَرَ بَعْدَ یُوسُفَ ثُمَّ مُوسَی وَ هَارُونَ إِلَی فِرْعَوْنَ وَ مَلَئِهِ إِلَی مِصْرَ وَحْدَهَا ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَرْسَلَ یُوشَعَ بْنَ نُونٍ إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَی نُبُوَّتُهُ بَدْؤُهَا فِی الْبَرِّیَّهِ الَّتِی تَاهَ فِیهَا بَنُو إِسْرَائِیلَ ثُمَّ کَانَتْ أَنْبِیَاءُ کَثِیرُونَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ یَقُصَّهُ عَلَیْهِ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْسَلَ عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ خَاصَّهً فَکَانَتْ نُبُوَّتُهُ بِبَیْتِ الْمَقْدِسِ وَ کَانَ مِنْ بَعْدِهِ الْحَوَارِیُّونَ اثْنَیْ عَشَرَ فَلَمْ یَزَلِ الْإِیمَانُ یُسْتَسَرُّ فِی بَقِیَّهِ أَهْلِهِ مُنْذُ رَفَعَ اللَّهُ عِیسَی علیه السلام وَ أَرْسَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله إِلَی الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ عَامَّهً وَ کَانَ خَاتَمَ الْأَنْبِیَاءِ وَ کَانَ مِنْ بَعْدِهِ الِاثْنَا عَشَرَ الْأَوْصِیَاءَ…
امام باقر علیه السلام فرمودند: … پیامبران به صورت خاص و عام برانگیخته شدند، نوح با نبوت عامه و رسالت عام به سوی زمینیان فرستاده شد و هود با نبوتی خاص به سوی قوم عاد فرستاده شده و صالح به یک روستا از قوم ثمود فرستاده شد که آن روستا کمتر از ۴۰ خانه کوچک در کنار ساحل دریا را شامل می‌شد و شعیب به مدین فرستاده شد که به ۴۰ خانه نمی رسید. نبوت ابراهیم در م شهری در حومه عراق در سرزمین بابل است ویا یکی از روستاهای سواد بود که آغاز نبوت ابراهیم در آنجا بود. سپس از آنجا مهاجرت کرد. و این مهاجرت برای جنگ نبود. این مطلب در این آیه آمده است. «و گفت: من به سوی خدا هجرت کننده‌ام و او مرا حتماً هدایت خواهد کرد. » پس هجرت ابراهیم علیه السلام برای غیر جنگ بود.
اما اسحاق، نبوت وی بعد از ابراهیم بود. نبوت یعقوب در سرزمین کنعان بود و بعد به سرزمین مصر فرود آمد و در آنجا وفات یافت. سپس جسد او حمل شد تا در سرزمین کنعان به خاک سپرده شود.
و خوابی که یوسف در آن یازده ستاره و ماه و خورشید را دید که برای او سجده می‌کنند آغاز نبوت او در مصر بود و سپس دوازده نوه یعقوب بعد از یوسف که به پیامبری رسیدند. پس هارون و موسی برای هدایت فرعون و مردم مصر برانگیخته شدند و پیامبری آن‌ها محدود به مصر بود. پس خداوند متعال بعد از موسی، یوشع بن نون را به سوی بنی اسرائیل فرستاد. آغاز نبوت وی در صحرایی بود که بنی اسرائیل در آن حیران بودند
و بعد از آن پیامبران زیادی بودند که حکایت برخی از آن‌ها را خداوند برای محمدصلی الله علیه و آله و سلم ذکر کرد و حکایت برخی را برای او ذکر نکرد.
سپس خداوند عزوجل عیسی بن مریم را به طور خاص به سوی بنی اسرائیل فرستاد که نبوت وی در بیت المقدس بود و بعد از او حواریون دوازده نفر بودند و از زمانی که خداوند عیسی علیه السلام را به آسمان برد ایمان در دیگر افراد اهل بیت او پنهانی باقی می‌ماند؛ و خداوند تبارک و تعالی محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به سوی جن و انس به طور خاص فرستاد. محمد آخرین پیامبران بود و بعد از وی دوازده نفر از اوصیا بودند که برخی از آن‌ها در زمان ما و برخی پیش از ما و پس از ما بودند. مسأله نبوت و رسالت همین گونه است هر پیامبری که به طور عام یا خاص به سوی بنی اسرائیل فرستاده شد یک وصی داشت که سنت الهی توسط او به اجرا در می‌آمد. اوصیایی که پس از محمد صلی الله علیه و آله بودند
اکمال الدین: ۱۲۲-۱۲۷ و بحار الانوار ج ۱۱ ص ۵۲
نزول وحی به عربی
عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: لَمْ یَبْعَثِ اللَّهُ مِنَ الْعَرَبِ إِلَّا أَرْبَعَهً- هُوداً وَ صَالِحاً وَ شُعَیْباً وَ مُحَمَّداً صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ
امام صادق علیه السلام می‌فرماید: خداوند تنها چهار نفر از پیامبران یعنی هود، صالح، شعیب و محمد را از میان عرب مبعوث کرد.
وَ رُوِیَ أَنَّهُمْ خَمْسَهٌ وَ إِسْمَاعِیلُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ مِنْهُمْ وَ قَالَ إِنَّ الْوَحْیَ یَنْزِلُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْعَرَبِیَّهِ فَإِذَا أَتَی نَبِیّاً مِنَ الْأَنْبِیَاءِ أَتَاهُ بِلِسَانِ قَوْمِهِ.
همچنین روایت شده است که آن‌ها پنج نفر بوده و اسماعیل را نیز شامل می‌شود. در روایتی دیگر آمده است که خداوند وحی را به زبان عربی نازل می‌کرد اما هر یک از پیامبران آن وحی را با زبان قوم خود به آن‌ها انتقال می‌دادند.
بحار الانوار ج ۱۱ ص۴۳

اهداف پیامبران

 

اهداف پیامبران
         دعوت به ولایت امیرالمومنین علیه السلام
رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ یَا عَلِیُّ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً إِلَّا وَ قَدْ دَعَاهُ إِلَی وَلَایَتِکَ طَائِعاً أَوْ کَارِهاً
ابی سعید خدری می‌گوید: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را دیدم و شنیدم که می‌فرمود: ای علی خداوند هیچ نبی را مبعوث نکرد مگر اینکه او را به ولایت تو دعوت کرد، خواه از روی میل یا از روی اجبار.
بحار الانوار ج ۱۱ ص ۶۰
رفع اختلاف بین مردم
تفسیر القمی کانَ النَّاسُ أُمَّهً واحِدَهً قَالَ قَبْلَ نُوحٍ عَلَی مَذْهَبٍ وَاحِدٍ فَاخْتَلَفُوا فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ
در تفسیر علی بن ابراهیم آمده است: «مردم امت واحد بودند» یعنی قبل از نوح یک مذهب داشتند اما بعدها دچار اختلاف و تفرقه شدند «پس آنگاه خداوند پیامبران بشارت دهنده و بیم دهنده فرستاد»
تفسیر علیّ بن إبراهیم ص ۶۱ و بحار الانوار ج ۱۱ ص ۲۴

         ۳. یادآوری فطرت الهی
واتر الیهم انبیائه لیستادوهم میثاق فطرته
خداوند، پیامبرانش را در میان آنها مبعوث کرد و رسولان خود را پى در پى به سوى آنان فرستاد تا پیمان فطرت را از آنها مطالبه کنند
نهج البلاغه خطبه ۱
فطرت انسانها توحیدی است و میدانند که خدا آنان را خلق کرده و روزی می دهد ولی معمولا دین والدین خود را می پذیرند.
قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرَهِ حَتَّی یَکُونَ أَبَوَاهُ یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ .
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر نوزادی با فطرتی پاک متولد می‌شود و این پدر و مادرش هستند که او را یهودی یا نصرانی بار می‌آورند.
         ۴. تذکر نعمت فراموش شده
یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ
نعمتهاى فراموش شده الهى را به آنان یادآورى نمایند. نهج البلاغه خطبه ۱
شناخت و یادآوری و شکرگزاری نعمات الهی یکی از دستورات الهی است.(اذکروا نعمتی. نعمت را بیاد بیاورید). یکی از برهان های توحید و خدا شناسی برهان شکر نعمت دهنده است.
         ۵. آشکار کردن گنجینه عقل
یُثیرُوا لَهُمْ دَفائِنَ العُقُولِ
توانمندى هاى پنهان شده عقل ها را آشکار سازند. نهج البلاغه خطبه ۱
یا هشام ان لله علی الناس حجتین: حجه ظاهره و حجه باطنه، فاما الظاهره فالرسل و الانبیاء و الائمه علیهم السلام و اما الباطنه فالعقول».
ای هشام، خداوند دو حجت برای مردم دارد: حجت ظاهری و حجت باطنی، حجت ظاهری پیامبران و ائمه علیهم‌السلام‌اند و حجت باطنی عقول
کافی، محدّث کلینی، ج۱، ص۳۵
         ۶. معرفی نشانه های قدرت خدا
یُرُوهُمْ آیَاتِ الْمَقْدِرَهِ
نشانه هاى قدرت خدا را معرّفى کنند. سقف برافراشته آسمان که بر فراز آنها قرار گرفته.
و این گاهواره زمین که در زیر پاى آنها نهاده.
و آن وسایل زندگى که حیات را به آنها مى بخشد.
و آن اجلها و سرآمدهاى عمر که آنها را فانى مى سازد.
و آن مشکلات و رنجهایى که آنان را پیر مى کند.
و حوادثى که پى در پى بر آنان وارد مى گردد
نهج البلاغه خطبه ۱
         ۷. اقامه قسط و عدل
لقد ارسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط . حدید ۱۵
البته ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و کتاب و معیار به وسیله‌ی آنان نازل نمودیم، تا مردم قیام به عدالت کنند.
۸. تعلیم حکمت و تزکیه
ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمه و یزکیهم. بقره ۱۲۹
ای پروردگار ما، در میان آنان، رسولی از خود آنان بفرست، آیات الهی تو را برای آنان بخوانند، و کتاب و حکمت به آنان تعلیم نمایند و آنان تعلیم نمایند و آنان را تزکیه و پاکیزه گردانند

وعده یاری پیامبران در رجعت امام زمان عج الله

         وعده یاری پیامبران در رجعت امام زمان عج الله
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ جَمِیلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ قَالَ ذَاکَ وَ اللَّهِ فِی الرَّجْعَهِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ أَنْبِیَاءَ کَثِیرَهً لَمْ یُنْصَرُوا فِی الدُّنْیَا وَ قُتِلُوا وَ الْأَئِمَّهَ مِنْ بَعْدِهِمْ قُتِلُوا وَ لَمْ یُنْصَرُوا فِی الدُّنْیَا وَ ذَلِکَ فِی الرَّجْعَهِ وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْأَشْهَادُ الْأَئِمَّهُ قَوْلُهُ …
احمد بن ادریس نقل می‌کند که وقتی این آیه را خواندم امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا که منظور از آن زمان رجعت است. آیا ندیدید که پیامبران با وجود این همه کثرت هیچ یک در دنیا یاری نشده و همگی به قتل رسیدند و ائمه نیز پس از ایشان به قتل رسیده و کسی در دنیا آن‌ها را یاری نداد؟ لذا منظور دوران رجعت است. «الأشهاد: شاهدان» یعنی ائمه.(یعنی در زمان رجعت و حکومت ظاهری ائمه علیهم السلام وعده یاری خداوند واقع می شود)
بحار الانوار ج ۱۱ ص ۲۷
حَدَّثَنِی أَبِی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً مِنْ لَدُنْ آدَمَ فَهَلُمَّ جَرّاً إِلَّا وَ یَرْجِعُ إِلَی الدُّنْیَا وَ یَنْصُرُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ هُوَ قَوْلُهُ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ یَعْنِی بِرَسُولِ اللَّهِ وَ لَتَنْصُرُنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام…
در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: هر آن تعداد از پیامبرانی را که خداوند از آدم تا خاتم مبعوث گردانیده است به دنیا باز می‌گردند و امیرالمؤمنین علیه السلام را یاری می‌دهند. این بخش از آیه «یقینا به او ایمان می‌آورند» یعنی به رسول خدا ایمان آورند و بخش بعدی یعنی«یقینا یاری می‌دهند» یعنی امیر المؤمنین را یاری می‌دهند.
بحار الانوار ج ۱۱ ص ۲۵

جایگاه پیامبران قبل در عقاید اسلامی

         جایگاه پیامبران قبل در عقاید اسلامی
ضرورت ایمان و اعتقاد به پیامبران
قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَکَّنَ أَنْبِیَاءَهُ مِنْ خَزَائِنِ لُطْفِهِ وَ کَرَمِهِ وَ رَحْمَتِهِ وَ عَلَّمَهُمْ مِنْ مَخْزُونِ عِلْمِهِ وَ أَفْرَدَهُمْ مِنْ جَمِیعِ الْخَلَائِقِ لِنَفْسِهِ فَلَا یُشْبِهُ أَخْلَاقَهُمْ وَ أَحْوَالَهُمْ أَحَدٌ مِنَ الْخَلَائِقِ أَجْمَعِینَ إِذْ جَعَلَهُمْ وَسَائِلَ سَائِرِ الْخَلْقِ إِلَیْهِ وَ جَعَلَ حُبَّهُمْ وَ طَاعَتَهُمْ سَبَبَ رِضَاهُ وَ خِلَافَهُمْ وَ إِنْکَارَهُمْ سَبَبَ سَخَطِهِمْ وَ أَمَرَ کُلَّ قَوْمٍ بِاتِّبَاعِ مِلَّهِ رَسُولِهِمْ ثُمَّ أَبَی أَنْ یَقْبَلَ طَاعَهَ أَحَدٍ إِلَّا بِطَاعَتِهِمْ وَ مَعْرِفَهِ حَقِّهِمْ وَ حُرْمَتِهِمْ وَ وَقَارِهِمْ وَ تَعْظِیمِهِمْ وَ جَاهِهِمْ عِنْدَ اللَّهِ فَعَظِّمْ جَمِیعَ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ لَا تُنَزِّلْهُمْ بِمَنْزِلَهِ أَحَدٍ مِنْ دُونِهِمْ وَ لَا تَتَصَرَّفْ بِعَقْلِکَ فِی مَقَامَاتِهِمْ وَ أَحْوَالِهِمْ وَ أَخْلَاقِهِمْ إِلَّا بِبَیَانٍ مُحْکَمٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِجْمَاعِ أَهْلِ الْبَصَائِرِ بِدَلَائِلَ تَتَحَقَّقُ بِهَا فَضَائِلُهُمْ وَ مَرَاتِبُهُمْ وَ أَنَّی بِالْوُصُولِ إِلَی حَقِیقَهِ مَا لَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنْ قَابَلْتَ أَقْوَالَهُمْ وَ أَفْعَالَهُمْ بِمَنْ دُونَهُمْ مِنَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ فَقَدْ أَسَأْتَ صُحْبَتَهُمْ وَ أَنْکَرْتَ مَعْرِفَتَهُمْ وَ جَهِلْتَ خُصُوصِیَّتَهُمْ بِاللَّهِ وَ سَقَطْتَ عَنْ دَرَجَهِ حَقِیقَهِ الْإِیمَانِ وَ الْمَعْرِفَهِ فَإِیَّاکَ ثُمَّ إِیَّاکَ
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عز و جل پیامبرانش را از خزائن لطف، کرم و رحمت خود بهره مند ساخت و از مخزن علمش به آن‌ها علم بخشید و از میان تمام خلائق آن‌ها را برای خودش یگانه ساخت به گونه ای که احدی از خلائق در اخلاق و احوال با آنان شباهتی ندارد. آن‌ها را وسیله ارتباط سایر خلایق با خودش قرار داد و دوست داشتن و اطاعت از آنان را موجب رضای خویش قرار داد. انکار آنان موجب خداوند شده و هر قومی را به تبعیت از سنن رسولش فرمان داده است. خداوند طاعت هیچ بنده ای را بدون اطاعت وی از پیامبران، شناخت حق، حرمت، وقار، عظمت و جایگاهشان نزد خداوند را نمی پذیرد. پس تمام پیامبران را بزرگ بشمار و آن‌ها را هم ردیف کسانی کمتر از ایشان قرار نده. مطابق با عقل خود با مقام، احوال و اخلاق آنان برخورد نکن. تنها به سخن قاطع خداوند در مورد ایشان و نظر اهل بصیرت در خصوص فضائل و مراتب آنان عمل کن چرا که هرگز نمی توانی به جایگاه آنان در نزد خداوند برسی واگر گفتار و کردار ایشان را با سایر مردم مقایسه کنی یقینا در نوع معاشرت با این پیامبران به خطا رفته و ضمن انکار شناخت آن‌ها خاص بودن آن‌ها نزد خداوند را فراموش کرده ای. در این صورت از درجه ایمان و معرفت حقیقی تو کاسته خواهد شد. پس بسیار بر حذر باش.
بحار الانوار ج ۱۱ ص ۳۷
ضرورت اطاعت از پیامبران
الف : سوره نساء، آیه ۶۴ می‌فرماید:
«وَ مَا اَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ اِلَّا لِیُطَاعَ بِاِذْنِ الله؛
ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود
ب : سوره نساء آیه ۸۰ می‌فرماید:
«مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ اَطَاعَ اللَّهَ؛
کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده یعنی، اطاعت پیامبر، مساوی است با اطاعت خداوند.»
ج : سوره نساء آیه ۵۹ می‌فرماید:
«یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اَطِیعُوا اللَّهَ وَاَطِیعُوا الرَّسُولَ وَاُولِی الْاَمْرِ مِنْکُمْ؛
‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر (اوصیای پیامبر) را.»
د: سلیم بن قیس به نقل از امیرالمومنین علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و اله :
إنّما الطاعه لله ولرسوله ولولاه الأمر الذین قرنهم الله بنفسه ونبیّه فقال: (أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ) (النساء / ۵۹).
لأنّ الله إنّما أمر بطاعه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم لأنّه معصوم مطهرّ لا یأمر بمعصیه الله وإنّما أمر بطاعه أولی الأمر لأنّهم معصومون مطهرّون لا یأمرون بمعصیه)
اطاعت فقط از خدا و رسول خدا و اولی الامر است زیرا خدا اطاعت از اولی الامر را در آیه ۵۹ سوره نساء مانند اطاعت از خدا و رسول خدا می داند.
خدا از آن جهت اطاعت رسول خدا و اولی الامر را ضروری می داند چراکه آنان معصوم و چاکیزه هستند و به نافرمانی خدا امر نمی کنند.
ه: وَمَا آَتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛
آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید . حشر /۷
و: وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى
و هرگز به هوای نفس سخن نمی‌گوید. آنچه می‌گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست
نجم / ۳-۴
عن عبدالله ابن عمرو، قال: کنت اکتب کل شئ اسمعه من رسول الله صلی الله علیه وسلم ارید حفظه، فنهتنی قریش، وقالوا: اتکتب کل شئ تسمعه ورسول الله صلی الله علیه وسلم بشر یتکلم فی الغضب والرضا، فامسکت عن الکتاب، فذکرت ذلک لرسول الله صلی الله علیه وسلم، فاوما باصبعه الی فیه، فقال: (اکتب فوالذی نفسی بیده ما یخرج منه الا حق).
عبدالله بن عمرو عاص می‌گوید: من سخنان پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را می‌نوشتم، قریش نهی کردند و گفتند: ” تو چرا همه سخنان پیامبر را می‌نویسی؟ پیغمبر بشری است همانند دیگران، غضبناک و عصبانی می‌شود، از حال عادی بیرون می‌رود و سخنانی بیان می‌کند که قطعاً سخنان نادرستی است. عبدالله بن عمرو عاص می‌گوید: من ننوشتم تا خدمت نبی مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسیدم و قضایا را برای حضرت نقل کردم. حضرت به دو لب‌های خودش اشاره کردند و فرمودند:قسم به خدایی که جان من پیغمبر در قبضه قدرت او است، از این دو لب من جز حق صادر نمی‌شود.
الحر العاملی، الشیخ أبوجعفر، وسائل الشیعه (آل البیت)، ج۱، ص۷
عن ابی‌هریره عن رسول الله صلی الله علیه وسلم انه قال انی لا اقول الا حقا قال بعض اصحابه فانک تداعبنا یا رسول الله فقال انی لا اقول الا حقا؛
ابوهریره می‌گوید که پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود : من چیزی جز حق نمی‌گویم بعضی از اصحاب سؤال کردند: تو با ما شوخی و مزاح هم می‌کنی، آیا در مزاح کردن هم حق می‌گویی؟ حضرت فرمود: حتی در هنگام مزاح کردن هم چیزی جز حق نمی‌گویم.
البخاری، محمد بن إسماعیل، الادب المفرد، ص۱۴۰. روایت از منبع عامه است یعنی مورد اتفاق شیعه و سنی است.
ز: لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَهٌ حَسَنَهٌ
مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود.
احزاب / ۲۱ .
خداوند در این آیه صراحت دارد که پیامبر برای تمام مردم اسوه است. اسوه بودن پیامبر در صورتی ثابت می‌شود که پیغمبر خطا و اشتباه نکند. اگر پیامبر از روی نسیان، غفلت، فراموشی، جهل یا مخالفت امر الهی، یک مطلب خلاف امر الهی را انجام بدهد، باعث می‌شود پیامبری که باید اسوه و الگو برای هدایت باشد، تبدیل می‌شود اسوه و الگو در مسیر ضلالت.

صفات پیامبران

صفات پیامبران
         در هر حالتی هوشیار هستند
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ تَنَامُ عُیُونُنَا وَ لَا تَنَامُ قُلُوبُنَا وَ نَرَی مِنْ خَلْفِنَا کَمَا نَرَی مِنْ بَیْنِ أَیْدِینَا .
رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ما گروه انبیا چشمهایمان می‌خوابد و قلب هایمان به خواب فرو نمی رود، و پشت سرمان را می‌بینیم همان گونه که جلویمان را می‌نگریم.
بصائر الدرجات: ۱۲۴و بحار الانوار ج ۱۱ ص ۵۵
برتری عقلی
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام قَالَ: مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً قَطُّ إِلَّا عَاقِلًا وَ بَعْضُ النَّبِیِّینَ أَرْجَحُ مِنْ بَعْضٍ وَ مَا اسْتَخْلَفَ دَاوُدُ سُلَیْمَانَ حَتَّی اخْتَبَرَ عَقْلَهُ وَ اسْتَخْلَفَ دَاوُدُ سُلَیْمَانَ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثَ عَشْرَهَ سَنَهً وَ مَکَثَ فِی مُلْکِهِ أَرْبَعِینَ سَنَهً وَ مَلِکَ ذُو الْقَرْنَیْنِ وَ هُوَ ابْنُ اثْنَیْ عَشَرَ وَ مَکَثَ فِی مُلْکِهِ ثَلَاثِینَ سَنَهً
امام کاظم علیه السلام فرمودند: خداوند هرگز پیامبری را نفرستاد مگر اینکه عاقل بود. و بعضی از پیامبران برتر از دیگر پیامبران هستند. داوود را جانشین سلیمان قرار نداد مگر زمانی که عقل وی را آزمایش کرد و داوود را در حالی که پسری سیزده ساله بود جانشین سلیمان قرار داد و خلافت وی چهل سال به طول انجامید. ذوالقرنین در حالیکه پسری دوازده ساله بود به پادشاهی رسید و دوران پادشاهی او سی سال بود.
المحاسن: ۱۹۳ و بحار الانوار ج ۱۱ ص ۵۶
درک شگرف و آگاهی بر اسرار
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ کَیْفَ عَلِمَتِ الرُّسُلُ أَنَّهَا رُسُلٌ قَالَ کُشِفَ عَنْهَا الْغِطَاءُ.
به امام صادق علیه السلام گفتند: چگونه رسولان دانستند که رسول هستند؟ فرمود: پرده از مقابل آنان برداشته شد
بحار الانوار ج ۱۱ ص ۵۷

زمان نازل شدن بعضی کتب آسمانی و اهمیت ماه مبارک رمضان

         زمان نازل شدن بعضی کتب آسمانی و اهمیت ماه مبارک رمضان
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: نَزَلَتِ التَّوْرَاهُ فِی سِتٍّ مَضَتْ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ نَزَلَ الْإِنْجِیلُ فِی اثْنَتَیْ عَشْرَهَ لَیْلَهً مَضَتْ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ نَزَلَ الزَّبُورُ فِی لَیْلَهِ ثَمَانِیَ عَشْرَهَ مَضَتْ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ نَزَلَ الْقُرْآنُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ
کافی: امام صادق علیه السلام می‌فرماید: تورات در شش روز گذشته از ماه رمضان و انجیل در دوازده شب گذشته از ماه رمضان و زبور در هجده شب گذشته از رمضان نازل شدند و قرآن در شب لیله القدر نازل شد.
فروع الکافی ۱: ۲۰۶ و بحار الانوار ج ۱۱ ص ۵۹

بعضی صفات مشترک بین انبیا و پیروان ایشان

         بعضی صفات مشترک بین انبیا و پیروان ایشان
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی علیه السلام قَالَ: إِنَّ الْأَنْبِیَاءَ وَ أَوْلَادَ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَتْبَاعَ الْأَنْبِیَاءِ خُصُّوا بِثَلَاثِ خِصَالٍ السُّقْمِ فِی الْأَبْدَانِ وَ خَوْفِ السُّلْطَانِ وَ الْفَقْرِ
ابوالحسن موسی علیه السلام می‌فرماید: انبیا و فرزندان انبیا با سه ویژگی متمایز می‌شدند: لاغری اندام، ترس از خدا و فقر.
بحار الانوار ج ۱۱ ص

نشانه های پیامبران

         نشانه های پیامبران
عصمت
مرحوم شیخ الطائفه، شیخ طوسی (رحمه‌الله‌علیه) در این باره می‌نویسد:
نبیّنا محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) معصوم من اول عمره الی آخره، فی اقواله وافعاله وتروکه، عن الخطا والسهو والنسیان، بدلیل انه لو فعل المعصیه لسقط محلّه من القلوب، ولو جاز علیه السهو لارتفع الوثوق من اخباراته، فتبطل فائده البعثه وهو محال.
پیامبر ما حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، از اول تا آخر عمر شریفش، چه در گفتار، چه در آن چه که باید انجام دهد و چه در آن چیزهایی که نباید انجام بدهد، معصوم از خطا، سهو و نسیان است؛ زیرا اگر معصیتی از آن حضرت سر بزند، جایگاه خود را در بین مردم از دست می‌دهد. و اگر سهو برای آن حضرت جایز باشد، اعتماد مردم به گفتارهای او سلب می‌شود و در نتیجه فلسفه بعثت آن حضرت باطل می‌شود و این محال است.
الشیخ الطوسی، أبی‌جعفر محمّد بن الحسن، الرسائل العشر، ص۹۷، مؤسسه النشر الاسلامی.
ادله عقلی عصمت
نقض غرض بعثت‏
اگر آنها معصوم از گناه و خطا نباشند انسانها را به گمراهى مى کشانند و این درست نقطه مقابل هدف بعثت پیامبران است.
فَأَنْ یَکُونَ أَعْلَمَ الْخَلْقِ وَ أَسْخَی الْخَلْقِ وَ أَشْجَعَ الْخَلْقِ وَ أَعَفَّ الْخَلْقِ وَ أَعْصَمَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ صَغِیرِهَا وَ کَبِیرِهَا لَمْ تُصِبْهُ فَتْرَهٌ وَ لَا جَاهِلِیَّهٌ…
چهار نشانه ای که در شخص امام است: داناترین مردم است، و سخاوتمندترین مردم است، و شجاع ترین مردم است، و عفیف ترین آن‌ها و محفوظ ترینشان نسبت به گناهان، چه صغیره و چه کبیره، است. او را ضعف و نرمش در اجرای احکام الهی دست نمی دهد و جاهلیت در او راه ندارد
إِنْ لَمْ یَکُنْ عَالِماً یؤمن (لَمْ یُؤْمَنْ) أَنْ یَنْقَلِبَ شَرَائِعُهُ وَ أَحْکَامُهُ فَیَقْطَعُ مَنْ یَجِبُ عَلَیْهِ الْحَدُّ وَ یَحُدُّ مَنْ یَجِبُ عَلَیْهِ الْقَطْعُ وَ تَصْدِیقُ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدی فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ
اگر عالم نباشد، ممکن است احکام شریعت را تغییر دهد؛ جایی که باید حد زند قطع نماید و کسی که باید عضوش قطع شود را حدّ بزند، دلیل بر این مطلب این سخن خداوند عزّ و جلّ است: «أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدی فَما لَکُمْ کَیْفَ
تَحْکُمُونَ» -. یونس / ۳۵ – {پس آیا کسی که به سوی حق رهبری می‌کند سزاوارتر است مورد پیروی قرار گیرد یا کسی که راه نمی نماید مگر آنکه [خود] هدایت شود شما را چه شده چگونه داوری می‌کنید}
إِنْ لَمْ یَکُنْ مَعْصُوماً لَمْ یُؤْمَنْ أَنْ یَدْخُلَ فِیمَا دَخَلَ فِیهِ غَیْرُهُ مِنَ الذُّنُوبِ فَیَحْتَاجُ إِلَی مَنْ یُقِیمُ عَلَیْهِ الْحَدَّ کَمَا یُقِیمُهُ عَلَی غَیْرِهِ وَ إِذَا دَخَلَ فِی الذُّنُوبِ لَمْ یُؤْمَنْ أَنْ یُکْتَمَ عَلَی جَارِهِ وَ حَبِیبِهِ وَ قَرِیبِهِ وَ صَدِیقِهِ وَ تَصْدِیقُ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِین
اگر معصوم نباشد، امکان دارد مرتکب گناهی شود که دیگران می‌شوند و لازم شود کسی بر او حدّ جاری کند، همان طور که او بر دیگران جاری می‌کند، و وقتی گناه کار باشد نمی تواند از همسایه و دوست و خویشاوند و رفیق خود پنهان کند. شاهد بر این مطلب، این سخن خداوند عزّ و جلّ است: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» -. بقره / ۱۲۴ – {من تو را پیشوای مردم قرار دادم [ابراهیم] پرسید از دودمانم [چطور] فرمود پیمان من به بیدادگران نمی رسد}
مِنْ أَیْنَ زَعَمْتَ أَنَّهُ أَشْجَعُ الْخَلْقِ قَالَ لِأَنَّهُ قَیِّمُهُمُ الَّذِی یَرْجِعُونَ إِلَیْهِ فِی الْحَرْبِ فَإِنْ هَرَبَ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ لَا یَجُوزُ أَنْ یَبُوءَ الْإِمَامُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلی فِئَهٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ
تو از کجا می‌گویی امام باید داناترین مردم باشد؟ هشام گفت:
باز گفت: از کجا می‌گویی که امام باید از تمام گناهان معصوم باشد؟ هشام گفت:
گفت: به چه دلیل می‌گویی باید شجاع ترین مردم باشد؟ هشام گفت: زیرا او همه کاره آن‌ها است که در جنگ به او پناه می‌برند، اگر فرار کند مشمول غضب خداست، و جایز نیست امام مورد غضب خدا قرار گیرد به دلیل این سخن خداوند عزّ و جلّ: «إِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ * وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلی فِئَهٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ» -. انفال / ۱۵ و ۱۶ – {ای کسانی که ایمان آورده اید هر گاه [در میدان نبرد] به کافران برخورد کردید که [به سوی شما] روی می‌آورند، به آنان پشت مکنید * هر که در آن هنگام به آنان پشت کند، مگر آن که [هدفش] کناره گیری برای نبردی [مجدد] یا پیوستن به جمعی [دیگر از همرزمانش] باشد، قطعا به خشم خدا گرفتار خواهد شد و جایگاهش دوزخ است و چه بد سرانجامی است}.
إِنْ لَمْ یَکُنْ سَخِیّاً لَمْ یَصْلُحْ لِلْإِمَامَهِ لِحَاجَهِ النَّاسِ إِلَی نَوَالِهِ وَ فَضْلِهِ وَ الْقِسْمَهِ بَیْنَهُمْ بِالسَّوِیَّهِ لِیَجْعَلَ الْحَقَّ فِی مَوْضِعِهِ لِأَنَّهُ إِذَا کَانَ سَخِیّاً لَمْ تَتُقْ نَفْسُهُ إِلَی أَخْذِ شَیْ ءٍ مِنْ حُقُوقِ النَّاسِ وَ الْمُسْلِمِینَ وَ لَا یُفَضِّلُ نَصِیبَهُ فِی الْقِسْمَهِ عَلَی أَحَدٍ مِنْ رَعِیَّتِهِ
زیرا در صورتی که سخی نباشد، صلاحیت امامت ندارد؛ چون مردم به فضل و بخشش او و تقسیم بیت المال بین آن‌ها به مساوات نیازمندند تا حق را در موضع خویش قرار دهد. چون اگر سخاوتمند باشد، مشتاق به تصرف در حق مردم و مسلمین نخواهد بود و سهم خود را از دیگر مسلمانان بیشتر بر نمی دارد. قبلا هم گفتیم که باید معصوم باشد، وقتی شجاع ترین و داناترین و سخی ترین و عفیف ترین مردم نباشد، صلاحیت امامت را ندارد.
علل الشرایع: ۷۸ و ۷۹ و بحار الانوار ج ۲۵ ص ۱۴۴
اغراى به جهل و تشویق به خطا از طف خدا قبیح است و عمل قبیح از خدا محال است
فِیمَا کَتَبَ الرِّضَا علیه السلام لِلْمَأْمُونِ لَا یَفْرِضُ اللَّهُ تَعَالَی طَاعَهَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یُضِلُّهُمْ وَ یُغْوِیهِمْ وَ لَا یَخْتَارُ لِرِسَالَتِهِ وَ لَا یَصْطَفِی مِنْ عِبَادِهِ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یَکْفُرُ بِهِ وَ بِعِبَادَتِهِ وَ یَعْبُدُ الشَّیْطَانَ دُونَهُ .
عیون أخبار الرضا: از مطالبی که حضرت رضا علیه السلام برای مأمون نوشتند، این جملات بود: خداوند هرگز اطاعت کسی که می‌داند مردم را گمراه می‌کند و اغوا می‌نماید، واجب نمی کند و او را به مقام رسالتش نیز نخواهد رساند. و هرگز کسی را که می‌داند نسبت به خدا و پرستش او کافر می‌شود و به سمت شیطان می‌رود، انتخاب نمی کند.
عیون الأخبار: ۲۶۷ و ۲۶۸ و بحار الانوار ج ۲۵ ص ۲۰۰
عدم شایستگى غیر معصوم براى دریافت وحى‏
إِلّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً سوره ج / ۲۷
اگر پیامبرانى که [آنان را برگزیده و] از آن‌ها راضى است و مراقبینى از پیش رو و پشت‌سر براى آن‌ها قرار مى‌دهد.
فَقَالَ (علیه السلام) یُوَکِّلُ اللَّهُ تَعَالَی بِأَنْبِیَائِهِ مَلَائِکَهْ یُحْصُونَ أَعْمَالَهُمْ وَ یُؤَدُّونَ إِلَیْهِمْ تَبْلِیغَهُمُ الرِّسَالَه وَ وَکَّلَ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) مَلَکاً عَظِیماً مُنْذُ فُصِلَ …یُرْشِدُهُ إِلَی الْخَیْرَاتِ وَ مَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ یَصُدُّهُ عَنِ الشَّرِّ وَ مَسَاوِی الْأَخْلَاقِ …

امام باقر (علیه السلام) فرمود: «خداوند عزّوجلّ، فرشتگانی را عهده‌دار می‌کند که اعمال پیامبرانش را ثبت کنند و وی را از امر ابلاغ رسالت باخبر سازند. خدای عزّوجلّ فرشته‌ای عظیم را از همان زمان به پایان‌رسیدن دوره‌ی شیرخواری آن حضرت، عهده‌دار وی قرار داد که حضرت را به نیکی‌ها و اخلاق نیکو هدایت می‌کرد و وی را از شرّ و پلیدی و اخلاق ناپسند دور می‌کرد…
بحارالأنوار، ج۱۵، ص۳۶۱

عصمت در آیات قرآن

         عصمت در آیات قرآن
عصمت دلیل وجوب اطاعت
اگر پیامبران معصوم نباشند اطاعت بی چون و چرا از آنان باطل است زیرا ممکن است دستور به ظلم دهند و اطاعت از آنان در حقیقت نافرمانی خداوند است. نافرمانی خدا در نقطه مقابل هدف پیامبران در هدایت انسان ها است.
آیات مانند آیات ۵۹و۶۴ و ۸۰ سوره نساء
وَ مَا اَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ اِلَّا لِیُطَاعَ بِاِذْنِ الله و مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ اَطَاعَ اللَّهَ و یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اَطِیعُوا اللَّهَ وَاَطِیعُوا الرَّسُولَ وَاُولِی الْاَمْرِ مِنْکُمْ
تضاد ظلم و امامت
خداوند در جواب درخواست حضرت ابراهیم علیه االسلام در ادامه امامت در نسل او فرمود:
قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ بقره ۱۲۴
حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) با این که پیامبر بود، وقتی به مقام امامت رسید و عظمت و بزرگی این مقام را دید، از خداوند کریم این مقام را برای ذریه و فرزندانش نیز درخواست کرد؛ اما خداوند در جواب خلیل خود به صورت مطلق فرمود: عهد من ظالمان نخواهد رسید.
در قرآن هر گونه تعدی از حدود خدا ظلم است که شامل ظلم نسبت به حق الله و حق الناس و حق خود شخص(گناه فردی) می شود.
وَمَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ؛ طلاق /۱
هر کس حدود خدا را تجاوز کند، به نفسش ظلم کرده است.»
… قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَانْتَهَتِ الدَّعْوَهُ إِلَیَّ وَ إِلَی أَخِی عَلِیٍّ علیه السلام لَمْ یَسْجُدْ أَحَدٌ مِنَّا لِصَنَمٍ قَطُّ فَاتَّخَذَنِیَ اللَّهُ نَبِیّاً وَ عَلِیّاً وَصِیّاً
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: دعای ابراهیم منتهی به من و برادرم علی شد که هیچ کدام از ما هرگز برای بت سجده نکردیم. خداوند مرا پیامبر و علی را وصی قرار داد.
بحار الانوار ج ۲۵ ص ۲۰۱
عدم تاثیر وسوسه شیطان در انبیا(مخلص بودن پیامبران)
ابلیس بعد از نافرمانی و رانده شدن از درگاه خداوند درخواست کرد که بتواند بندگان خدا را گمراه کند البته می دانست که وسوسه هایش در بندگان مخلص خدا تاثیری ندارد.
فَبِعِزَّتِکَ لَاُغْوِیَنَّهُمْ اَجْمَعِینَ. اِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ؛
(شیطان) گفت: «به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد؛ مگر بندگان خالص تو را، از میان آن‌ها.
سوره ص آیه ۸۲
قرآن یکی از خصوصیات پیامبران الهی را، مخلص بودن آنان عنوان می کند.
اِنَّا اَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَهٍ ذِکْرَی الدَّارِ. وَاِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْاَخْیَارِ؛
ما آنها را با خلوص ویژه‌ای خالص کردیم، و آن یادآوری سرای آخرت بود، و آنها نزد ما از برگزیدگان و نیکانند
سوره ص آیه ۴۶-۴۷

عصمت در روایات

         عصمت در روایات:
لأنّ الله إنّما أمر بطاعه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم لأنّه معصوم مطهرّ لا یأمر بمعصیه الله وإنّما أمر بطاعه أولی الأمر لأنّهم معصومون مطهرّون لا یأمرون بمعصیه
خدا از آن جهت اطاعت رسول خدا و اولی الامر را ضروری می داند چراکه آنان معصوم و چاکیزه هستند و به نافرمانی خدا امر نمی کنند
علل الشرایع: ۵۲. صدوق این را در خصال ۱: ۶۸ بحار الانوار ج ۲۵ ص ۲۰۰
عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام الْأَنْبِیَاءُ وَ أَوْصِیَاؤُهُمْ لَا ذُنُوبَ لَهُمْ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ
خصال: در خبر اعمش از حضرت صادق علیه السّلام نقل شده که: انبیاء و اوصیای ایشان، گناهی نمی کنند؛ زیرا آن‌ها معصوم و پاکند.
الخصال: ۲: ۱۵۴.بحار الانوار ج ۲۵ ص ۱۹۹
روایات حضرت رضا علیه السلام در جواب اشکالات بر عصمت انبیا در قرآن
… فقال له: یا ابن رسول الله أتقول بعصمه الأنبیاء؟ قال: بلی،
علی بن محمد جهم به امام علیه السلام گفت: یابن رسول الله آیا تو به عصمت انبیا معتقدی؟ فرمود: بله.
فقال مولانا الرضا علیه السلام: ویحک یا علیّ، اتق الله ولا تنسب إلی أنبیاء الله الفواحش ولا تأول کتاب الله برأیک، فإنّ الله عزّ وجلّ یقول: (وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ) (آل عمران / ۷).
امام رضا علیه السلام فرمود: وای بر تو ای علی! تقوای خدا پیشه کن و این سخنان ناپسند را به انبیا نسبت نده و کتاب خدا را طبق نظر خود تفسیر نکن و خداوند می‌فرماید: «تفسیر آن را جز خدا و راسخان در علم نمی دانند»
وأما قوله عزّ وجلّ فی آدم علیه السلام: (وَ عَصی آدَمُ رَبَّهُ فَغَوی) (طه/ ۱۲۱) …وکانت المعصیه من آدم فی الجنه لا فی الأرض لتتم مقادیر أمر الله عزّ وجلّ فلما أهبط إلی الأرض وجعل حجته وخلیفته عصم بقوله عزّ وجلّ (إِنَّ اللّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ) (آل عمران / ۳۳).
در مورد آیه ای که در مورد حضرت آدم است باید گفت که خداوند آدم را به عنوان حجت و خلیفه خود در زمین خلق کرد نه برای بهشت. اشتباه آدم در بهشت اتفاق افتاد نه در زمین. و هنگامی به زمین فرود آمد و حجت و جانشین خدا بر روی زمین قرار داده شد خداوند در مورد عصمت او فرمود: «همانا خداوند آدم، نوح، آل، ابراهیم و آل عمران را بر تمام جهانیان برگزید و برتری داد. »
وأما قوله عزّ وجلّ: (وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ) (الأنبیاء/ ۸۷) إنما ظنّ أنّ الله عزّ وجلّ لا یضیق علیه رزقه ألا تسمع قول الله عزّ وجلّ (وَ أَمّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ) (الفجر / ۱۶)، أی ضیق علیه ولو ظنّ أنّ الله لا یقدر علیه لکان قد کفر.
در مورد آیه «و ذوالنون را [یاد کن] آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتی نداریم» باید گفت که آدم گمان می‌کرد که خدا هرگز رزق او را تنگ نمی گرداند. آیا این آیه را نشنیده ای که خداوند فرموده است: «و آنگاه که او را آزمایش کرد رزقش را بر او تنگ گردانید» اگر آدم گمان می‌کرد که خداوند بر او تسلط ندارد یقینا کفر ورزیده بود – معنای «قدّر علیه» در آیه «ضمن علیه» است یعنی تنگ کردن روزی.
وأما قوله عزّ وجلّ فی یوسف (وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها) (یوسف/ ۲۴) فإنّها همّت بالمعصیه وهم یوسف بقتلها …
– اما آیه «آن زن آهنگ وی کرد و یوسف نیزآهنگ او کرد» که در مورد یوسف است یعنی آن زن بر معصیت اصرار کرد. یوسف تصمیم داشت اگر او را مجبور به آن کار کند تصمیم به قتل وی بگیرد به خاطر خشمی که بر او گرفت.
فقال علیه السلام: ویحک إنّ داود علیه السلام إنّما ظنّ أنّ ما خلق الله خلقاً هو أعلم منه فبعث الله عزّ وجلّ إلیه الملکین فتسورا المحراب فقالا: (خَصْمانِ بَغی بَعْضُنا عَلی بَعْضٍ فَاحْکُمْ بَیْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلی سَواءِ الصِّراطِ * إِنَّ هذا أَخِی لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَهً وَ لِیَ نَعْجَهٌ واحِدَهٌ فَقالَ أَکْفِلْنِیها وَ عَزَّنِی فِی الْخِطابِ) (ص ۲۲-۲۳) فجعل داود علیه السلام علی المدعی علیه فقال: (لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤالِ نَعْجَتِکَ إِلی نِعاجِهِ) (ص / ۲۶) فلم یسأل المدعیّ البینه علی ذلک، ولم یقبل علی المدعی علیه، فیقول: ما تقول؟ فکان هذا خطیئه حکمه، لا ما ذهبتم إلیه، إلاّ تسمع قول الله عزّ وجلّ (یا داوُدُ إِنّا جَعَلْناکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ) (ص / ۲۶).
امام رضا علیه السلام خطاب به علی بن جهم فرمودند: وای بر تو! داود گمان می‌کرد که خداوند خلقی را نیافریده که از او آگاه تر باشد؛ لذا خداوند دو ملک را به سوی او فرستاد که در محراب نماز در مقابل او مجسم شدند و به داود گفتند: «ما دو مدعی هستیم که یکی از ما بر دیگری تجاوز کرده پس میان ما به حق داوری کن و از حق دور مشو و ما را به راه راست راهبر باش* این شخص برادر من است او را نود و نه میش و مرا یک میش است و می‌گوید آن را به من بسپار و در سخنوری بر من غالب آمده است» داود به سرعت خطاب به کسی که از او شکایت کرده بود گفت: « داوود گفت قطعا او در مطالبه میش تو اضافه بر میش‌های خودش بر تو ستم کرده» و از مدعی شاهدی برای این مطلب نخواست و به مدعا علیه روی نکرد که بگوید: تو چه می‌گویی؟ لذا خطای او در شیوه حکم کردن بود نه چیزی که شما به آن معتقد هستید. آیا این آیه را نشنیده ای که خداوند می‌فرماید: «ای داوود ما تو را بر روی زمین خلیفه قرار دادیم پس بین مردم به حق داوری کن» تا آخر آیه.
فقال ابن الجهم: یا ابن رسول الله فما قصته مع أوریا؟ فقال الرضا علیه السلام أنَّ المرأه فی أیام داود علیه السلام کانت إذا مات بعلها أو قتل لا تتزوج أبداً، وأول من أباح الله عزّ وجلّ له أنَّ یتزوج بامرأه قتل بعلها داود علیه السلام فذلک الذی شق علی الناس من قبل اوریا.
سپس ابن جهم پرسید: ای پسر رسول خدا جریان او با اوریا چیست؟ امام علیه السلام فرمود: در زمان داود اگر زنی شوهرش می‌مرد یا کشته می‌شد هرگز پس از او ازدواج نمی کرد. خداوند برای اولین بار به داود اجازه داد که با زنی که شوهرش کشته شده ازدواج کند و آن بود که بر اوریا گران بود.
وأما مُحَمَّد صلی الله علیه وآله وسلم وقول الله عزّ وجلّ له (وَ تُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللّهُ مُبْدِیهِ وَ تَخْشَی النّاسَ وَ اللّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ) (الأحزاب/ ۳۷) فإنّ الله عرّف نبیّه أسماء أزواجه فی دار الدنیا وأسماء أزواجه فی الآخره وأنّهن أمهات المؤمنین، وکانت إحداهن زینب بنت جحش وهی یومئذٍ تحت زید بن حارثه فأخفی صلی الله علیه وآله وسلم فی نفسه، ولم یبده لکی لا یقول أحد من المنافقین إنّه قال فی امرأهٍ فی بیت رجل أنها إحدی أزواجه من أمهات المؤمنین، وخشی قول المنافقین، فقال الله عزّ وجلّ (وَ تَخْشَی النّاسَ وَ اللّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ) (الأحزاب/ ۳۷) یعنی فی نفسک وأنّ الله عزّ وجلّ ما تولّی تزویج أحد من خلقه إلاّ تزویج حواء من آدم وزینب من رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم وفاطمه من علی علیهم السلام ..
اما در مورد این آیه که در خصوص محمد صلی الله علیه و آله و سلم است. خداوند می‌فرماید: «و آنچه را که خدا آشکارکننده آن بود در دل خود نهان می‌کردی و از مردم می‌ترسیدی با آنکه خدا سزاوارتر بود که از او بترسی» باید بگویم که خداوند عزوجل نام همسران پیامبر در دنیا و آخرت را به او گفته بود و تمام آن‌ها امهات المؤمنین بودند یعنی از زنان نیکو و پاکدامن. یکی از آن‌ها زینب دختر جحش بود. در آن زمان این دختر در خانه زیدبن حارثه بود. لذا پیامبر نام او را مخفی کرده و فاش نکرد تا یکی از منافقین بر او خرده نگیرد که نام زنی را که در خانه مرد دیگری است به عنوان یکی از همسران خود به زبان می‌آورد. پیامبر از گفته منافقان ترسید و لذا خداوند فرمود: «خدا سزاوارتر بود که از او بترسی» یعنی خداوند شایسته تر است از اینکه نسبت به آنچه در دل توست بترسد. خداوند تنها در ازدواج آدم و حوا و زینب و رسول الله و فاطمه و علی دستور ازدواج را خودش صادر کرده است.
امالی الصدوق: ۵۵-۵۷ – عیون الاخبار: ۱۰۷-۱۰۸ و بحار الانوار ج ۱۱ ص ۷۴
گناه و عوامل آن
…مِنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ فِی صِفَهِ عِصْمَهِ الْإِمَامِ:…
… فَإِنِّی سَأَلْتُهُ یَوْماً عَنِ الْإِمَامِ أَ هُوَ مَعْصُومٌ قَالَ نَعَمْ…
قَالَ إِنَّ جَمِیعَ الذُّنُوبِ لَهَا أَرْبَعَهُ أَوْجُهٍ لَا خَامِسَ لَهَا الْحِرْصُ وَ الْحَسَدُ وَ الْغَضَبُ وَ الشَّهْوَهُ فَهَذِهِ مُنْتَفِیَهٌ عَنْهُ …
لَا یَجُوزُ أَنْ یَکُونَ حَرِیصاً عَلَی هَذِهِ الدُّنْیَا وَ هِیَ تَحْتَ خَاتَمِهِ …
وَ لَا یَجُوزُ أَنْ یَغْضَبَ لِشَیْ ءٍ مِنْ أُمُورِ الدُّنْیَا إِلَّا أَنْ یَکُونَ غَضَبُهُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ …
وَ لَا یَجُوزُ أَنْ یَکُونُ حَسُوداً لِأَنَّ الْإِنْسَانَ إِنَّمَا یَحْسُدُ مَنْ هُوَ فَوْقَهُ وَ لَیْسَ فَوْقَهُ أَحَدٌ..
وَ لَا یَجُوزُ أَنْ یَتَّبِعَ الشَّهَوَاتِ وَ یُؤْثِرَ الدُّنْیَا عَلَی الْآخِرَهِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَبَّبَ إِلَیْهِ الْآخِرَهَ کَمَا حَبَّبَ إِلَیْنَا الدُّنْیَا …
از هشام بن حکم درباره صفت عصمت در امام :
از او پرسیدم: آیا امام معصوم است؟ گفت: آری. گفت: تمامی گناهان به خاطر این چهار جهت است و پنجمی ندارد: حرص و حسد و غضب و شهوت، این چهار تا از امام منتفی است؛
وقتی دنیا زیر انگشتر امام است، او نمی تواند حریص بر این دنیا باشد
امام نمی تواند حسود باشد؛ زیرا انسان به کسی حسادت می‌کند که بالاتر از او باشد، و کسی بالاتر از امام نیست،
امام نمی تواند که برای امور دنیا خشمگین شود، مگر این که خشم او برای خداوند عزّ و جلّ باشد،
و نمی تواند پیرو شهوات باشد و دنیا را بر آخرت مقدم دارد؛ زیرا خداوند عزّ و جلّ، او را دوست دار آخرت قرار داده است چنان چه ما را دوست دار دنیا قرار داده.
خصال: ۱۰۱ و ۱۰۲. علل الشرایع: ۷۹. معانی الأخبار: ۴۴. أمالی صدوق: ۳۷۵ و ۳۷۶ و بحار الانوار ج ۲۵ ص ۱۹۳
معجزه
قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِأَیِّ عِلَّهٍ أَعْطَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَعْطَاکُمُ الْمُعْجِزَهَ فَقَالَ لِیَکُونَ دَلِیلًا عَلَی صِدْقِ مَنْ أَتَی بِهِ وَ الْمُعْجِزَهُ عَلَامَهٌ لِلَّهِ لَا یُعْطِیهَا إِلَّا أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ حُجَجَهُ لِیُعْرَفَ بِهِ صِدْقُ الصَّادِقِ مِنْ کَذِبِ الْکَاذِبِ
از امام صادق علیه السلام سؤال شد که چرا خداوند به انبیا و پیامبرانش و به شما معجزه عطا کرده است. ایشان فرمود: تا دلیلی بر صدق گفته کسی باشد که آن را می‌آورد و معجزه، علامتی مختص خداوند است که آن را جز به انبیا و پیامبران و حجت‌های خود بر روی زمین عطا نمی کند تا از این طریق درستی سخن راستگو و دروغ بودن سخن دروغگو مشخص باشد.
علل الشرائع: ۵۲ و بحار الانوار ج ۱۱ ص۷۱

دکمه بازگشت به بالا
ورود | ثبت نام
شماره موبایل یا پست الکترونیک خود را وارد کنید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد
ثبت نام جلسات غدیر بصورت تلفنی